برای بابا میثم
برای میثم عزیزم: هنوز هم عاشقانهها ی م را عاشقانه برای تو مینویسم.. هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف میزنم.. هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است.. این روزها دیگر پشت پنجره مینشینم و به استقبال باران میروم و هر شب به انتظارت می مانم میدانم زندگی، هنوز هم شورانگیز است.. میدانم تمام میشود و ما رها میشویم؛ پس بگذار بخوانم: اولین عشق من و آخرین عشق من تویی نرو، و مرا تنها نگذار که سرنوشت من تویی.. همیشه بمان، جان من ...